خوش امدید

نویسه جدید وبلاگ

من تمنا میکنمت ... زل زده ام که به کوچه ای که در آن ماشین هامی ایندورد میشونددیگرهیچ ومن تنهارهگذر این تنین باشم که تورا گم کرده ام در این شهر شلوغ کاش بدانی دراین شلوغی فقط نگاهت ارامم میکند ای دلیل بودن وای مهربان من دلت را پاک نگه دار پاک ومعصوم و ساده همانند دستانت...وچشمانت راستش یادم می اید توبه من گفتی تو ان قدر که فکر میکنی من آدم خوبی نیستم گفتم مطمعنی گفتی بیشتر ازهمه دنیا حرفهایت همیشه مرا به سکوت وامیدارد اما به تو میگویم نازنین شهر دلت خلوت ترازنگاه های ردی است که به من میشوداست ودستانت آن قدر باصفاست ... من گم میشوم در آن توحق نداری بگویی من خوب نیستم





متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی